زباله‌گردی به این شکل و با این گستردگی قطعا از معضلات نوظهور جامعۀ ماست؛ نه صرفا محدود به تهران و شهرهای بزرگ است و نه محدود به مناطق شمال‌شهرنشین. تقریبا در تمام شهرستان‌ها و شهرهای کوچک و در فرودست‌ترین مناطق هر شهر نیز اوضاع به همین منوال است. پیش از این نیز بودند افراد بی‌سرپناهی که در میان زباله‌ها به دنبال مواد خوراکی و مواد قابل استفاده می‌گشتند، اما این شکل جدید از زباله‌گردی، یعنی زباله‌گردی به عنوان یک شغل که افرادی به استخدام یک پیمانکار دربیایند و روزانه ۱۰-۱۲ ساعت به این کار اشتغال داشته باشند، قطعا پدیده‌ای نوظهور است که عمری کمتر از ۳ یا ۴ سال دارد. همین ابتدای گزارش یک توضیح راجع به لفظ خود زباله‌گردی ضروری به نظر می‌رسد. در میان مسئولین و مردم عادی هستند افرادی که سعی دارند با تغییر واژه‌ها از زشتی پدیده‌ها کم کنند. مثلا استفاده از پاکبان به جای رفتگر، یا کارگر بازیافت به جای زباله‌گرد. تغییر و آرایش الفاظ هیچ تأثیری در تغییر و بهبود واقعیت موجود ندارد و از قبح و زشتی آن نمی‌کاهد. کارگری که از صبح تا شب، تمام زندگی و فعالیت روزانه‌اش با زباله و پسماند گره خورده و تمام هستی و وجودش به همین بعد تقلیل یافته،  واقعیت زندگی‌اش دقیقا در همین واژه عینیت می‌یابد؛ زباله‌گرد، آشغال‌جمع‌کن. بدون تلاش در تزیین و آراستن کلام، این واژه‌ها باید هربار مثل پتک بر گوش خواننده فرود بیاید، تا هربار زشتی و زنندگی مناسبات و ساختارهای بوجودآورندۀ خود را زنده و عیان کنند.

 

منبع : https://iran-bssc.ir